کد مطلب:90331 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:202

عبادت در اسلام و اقسام آن











عبادت و پرستش خداوند یكتا و ترك پرستش هر موجود دیگر، یكی از اصول تعلیمات پیامبران الهی است و تعالیم هیچ پیامبری از عبادت خالی نیست.

در دیانت مقدس اسلام نیز، مانند سایر ادیان، عبادت، سرلوحه ی همه ی تعلیمات است. چیزی كه هست در اسلام، عبادت یك سلسله تعلیمات جدا از زندگی كه صرفا به دنیای دیگر و جهان دیگر تعلق داشته باشد، نیست عبادات اسلامی، با فلسفه ی زندگی توام و در متن زندگی قرار دارد. عبادات در یك بعد، مظهر كامل عبودیت و بندگی خداست و توجه به ذات حق است (عبادات فردی) و از بعد دیگر، همین عبادت، در قالب انجام وظایف اجتماعی و اخلاقی دیده می شود. ارشاد جامعه، به انجام اعمال نیك، عبادت و جلوگیری از منكرات، عبادت و درس خواندن و تعلیم دادن، عبادت است. كار و كوشش برای اعاشه و تامین زندگی، عبادت و جهاد در راه خدا عبادت می باشد. بالجمله هر كار مفید و سودمند و ترك هر عمل بد و زیان آور، انگیزه ی فرمان خدا و رضای او، عبادت محسوب می شود. در عبادات كلا به چند جهت باید توجه داشت: معبود، عابد، عبادت.

جهت اول، شناخت معبود در حد توان و درك عابد و اینكه در عبادت باید صرفا به خدا توجه داشت نه چیز دیگر است وقتی آدمی «ایاك نعبد» به زبان می آورد، گاهی به عبادت و زمانی به معبود نظر دارد، اگر به خود متوجه باشد، یعنی این من هستم كه خدا را عبادت می كنم، این عمل را نمی توان عبادت نامید و شاید با شرك، فاصله ی چندانی نداشته باشد و اگر به عبادت بنگرد باز هم عبادت خدا نیست، بلكه عبادت عبادت است و اگر در عبادت نه خود و نه عبادت ملحوظ شود و تنها خدا را با دید قلب ببینند، آن عبادت است و لا غیر.

[صفحه 226]

جهت دوم، شناخت ذات عبادت و ارتباط بین عابد و معبود است و آن اینكه این عمل، وسیله ای برای تقرب به ذات حق و طریق وصول به وصل محبوب، انجام گیرد، تا به نقطه ی وصل برسد.

جهت سوم، عبادت كار و انگیزه ی عبادت است.

ترسیم چهره ی عبادت، در نظر بعضی، در شكل كار و مزدكار، از كارگر و كارفرما تجسم می یابد و آن را نوعی معاوضه و مبادله می بینند. همانطور كه یك كارگر، روزانه مقداری نیروی خود را برای یك كارفرما، مصرف می كند و مزد می گیرد، عابد نیز برای خدا زحمت می كشد و مزد می گیرد البته در جهان دیگر و همانطور كه فایده ی كار، برای كارگر، در مزدی كه می گیرد خلاصه می شود و اگر مزدی نبود، نیرویش به هدر رفته بود، فایده ی عبادت نیز، از دید این بعض، همان مزد است كه در جهان دیگر، به او، به صورت یك سلسله كالای مساوی كار، پرداخت می شود، اما اینكه هر كارفرما كه مزد می دهد، به خاطر بهره ای است كه از كار كارگر، می برد و كارفرمای ملك ملكوت، چه بهره ای از بنده ی ضعیف و ناتوان خود می برد و اینكه فرضا اجر و مزد، از جانب این كارفرمای بزرگ، به صورت تفضل و بخشش انجام می گیرد و چرا این تفضل بدون صرف مقداری نیرو، به او داده نمی شود؟ مسئله ای است كه برای اینگونه عابدها هرگز مطرح نیست.

این یك نوع عبادت شناسی است كه البته عامیانه و جاهلانه است و جز از افراد قاصر و عامی پذیرفته نیست، زیرا كه در نظر اینگونه افراد، تار و پود عبادت، همان حركات محسوس ظاهری است كه به وسیله ی زبان و سایر اعضا صورت می گیرد.

نوع دوم از عبادت، در نظر بعضی دیگر، تلقی عارفانه است و برحسب این تلقی، رابطه ی بین معبود و عابد، به صورت عبادت، در رابطه ی بین كارفرما و كارگر و مزد نیست، بلكه در نظر عارف، عبادت، نردبان قرب، معراج انسان، تعالی روح و پرواز آن به سوی كانون نامرئی هستی است. عبادت در دید اینان پیكری دارد و روحی، پیكر عبادت همین حركات ظاهری: قیام، قرائت، ذكر، ركوع و سجده است، اما روح

[صفحه 227]

عبادت، عالیترین عكس العمل سپاسگزارانه ی انسان است از پدید آورنده ی خلقت. شیفتگی و عشق است به كامل مطلق و جمیل علی الاطلاق و خلاصه روح هر عبادتی بستگی دارد، به مفهومی كه عابد از عبادت دارد و به نوع تلقی او و به انگیزه ای كه او را به عبادت، وادار نموده و به بهره و حظی كه عملا از عبادت می برد. از این نوع دوم كه واقعا عارفانه است و قابل مقایسه با برداشت اول نیست، كه بگذریم، به تلقی عمیق تری، می توان راه یافت و آن اینكه عابد، گاهی خوف مقام الهی و خشیت ربانی ابعاد وجودش را در بر گرفته، قهاریت خدا را می بیند و عبادت می كند، نكند كه بر اثر تقصیر، از رسیدن به مقام قرب الهی بازماند. این نوع عبادت در عین عارفانه بودن، از نكته ی عشق به معبود و پرستش عاشقانه، خالی است، اما اگر مسئله ی شكرگزاری نعمتهای نامحدود معبود، مطرح شد، در اینجا عبادت رنگ دیگری، به خود می گیرد و آن اینكه اگر فرضا طمعی درباره ی نعمتها نبود و خوفی از عذاب، وجود نداشت، شكرگزاری نعمتها كه از آن جمله، شناخت خدا و عارف شدن به مقام رب است، ایجاب می نماید كه خدا را عبادت كرد، این عبادت، خاص مقام مخلصان است و در این باره امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:

«الهی ما عبدتك خوفا من عقابك و لا طمعا فی ثوابك و لكن وجدتك اهلا للعباده فعبدتك.»

این عبادت همان عبادت عاشقانه است كه در طی آن، نه خود را می بیند و نه عبادت را، هر چه می بیند، تجلی نور الهی است كه در كل عالم هستی، جلوه گر است.

این تقسیم بندی از عبادت، منهای قسم اول كه نمی توان آن را عبادت واقعی نام نهاد و تنها مسقط تكلیف برای افرادی خاص است، از فرموده ی مولا استفاده می شود، آنجا كه می فرماید:

«ان قوما عبدوا الله رغبه، فتلك عباده التجار و ان قوما عبدوا الله رهبه، فتلك عباده

[صفحه 228]

العبید و ان قوما عبدوا الله شكرا، فتلك عباده الاحرار.»: یك دسته از مردم، خدا را نه به خاطر پاداش، بلكه چشم داشت به تفضل الهی عبادت می كنند، این عبادت بازرگانان و سوداگران است (سوداگران در راه حق) و گروهی دیگر، از خوف و خشیت الهی، هراسانند و او را عبادت می كنند این عبادت بندگان است كه از ترس مولا و عدم تمرد از فرمان او، به جا می آورند و بندگان عارف و جماعتی خدا را به شكرانه ی نعمتهایش عبادت می كنند و این عبادت آزادگان می باشد.

توضیح بیشتر در این زمینه، از گفتار امام صادق علیه السلام پیداست كه می فرماید: «ان العباد ثلاثه: قوم عبدوا الله عز و جل خوفا فتلك عباده العبید و قوم عبدوا الله تبارك و تعالی طلب الثواب، فتلك عباده الاجراء و قوم عبدوا الله عز و جل حبا له، فتلك عباده الاحرار و هی افضل العباده.»: مردمی، خداوند عز و جل را به جهت ترس و خوف مقام او، عبادت می كنند و این عبادت بندگان است و گروهی بر اساس چشم داشت به ثواب، خدا را ستایش می كنند و این عبادت مزدگیران است و جماعتی، به جهت محبتی كه به خدا دارند، او را عبادت می كنند و این عبادت احرار و آزادگان است و این عبادت، از عبادت دیگر، برتر و ارزشمندتر است.

این عبادت كه از محبت به خدا، عشق به معبود، خداخواهی و خداجویی نشات گرفته، در روح آدمی، اثری عمیق تر دارد، در روایات اسلامی، به این قسم عبادت كه در ارتباط با شناخت منعم و ولی نعمت و شكرگزاری اوست، اهمیت به سزایی داده است.

امیر مومنان علیه السلام می فرماید: «لو لم یتوعد الله علی معصیه، لكان یجب ان لا یعصی شكر اله.»: حتی اگر خداوند، تهدید به عذاب در برابر عصیان نكرده بود، هر آینه واجب بود كه به پاس و شكر نعمتهایش، معصیت نشود. تعبیر به واجب در حقیقت،

[صفحه 229]

همان وظیفه ای است كه از عواطف انسان مایه می گیرد، از این حدیث و مانند آن، رابطه ی روحانی شكر نعمت، معرفه الله و اطاعت فرمان او روشن می شود. همین عبادت عاشقانه است كه بزرگ مرد جهان و رهبر آزادگان مولا علی بن ابی طالب علیه السلام به آن افتخار دارد.

«الهی! كفانی فخرا ان تكون لی ربا و كفانی عزا ان اكون لك عبدا، انت كما ارید فاجعلنی كما ترید.»: ای اله من! این فخر برای من بس كه تو پروردگار منی و آن عزت مرا بس كه بنده ی تو باشم. ای پروردگار من! افتخار خدایی تو و عزت بندگی تو، خواسته ی من است. آنچه كه تو خواهی مرا قرار ده.

یعنی همچنان كه افتخار خدائیت، برای من پسندیده ای، چون مرا به خود هدایت كرده ای و معرفتت به من آموخته ای، پس عزت بندگیت نیز، به من ببخشای و مرا در این راه، یاری نمای، تا در این عزت همیشه باقی بمانم.

اكنون باید توجه نمود كه عبارت پرواپیشه گان، از كدام نوع عبادتهاست؟

شكی نیست كه عبادت پرواپیشه گان، با آن همه اوصاف فضیلت پروری كه دارند، عبادت اجیران و مزدخواهان نیست، زیرا چنین عبادتی، در عین عرفان، از عشق به معشوق و وصل به جمال حق، كوتاه است و همچنین عبادت خائفان به معنای خوف تنها، نیز نمی باشد، زیرا كه این عبادت، در عین حسن و كمال، از شكرگزاری خدایی اینچنین منعم، روالی ندارد. پس منحصرا عبادت پرواپیشگان و سالكان راه حق، عبادت عاشقانه و شاكرانه است كه افضل عبادات است.

در ابتدای بحث گفته شد كه پس از بیان عبادت و مراتب آن، به شرح «یطلبون الی الله فكاك رقابهم» بپردازیم.

[صفحه 230]


صفحه 226، 227، 228، 229، 230.